کثیف بود!
دود گرفته بود!
طلب بارون کردم!
اومد ...
اینقدر کثیفیش زیاده که بارون هم هنوز از پسش بر نیومده
یه وقت هایی رو به زلالی میره، اما نمی دونم از کجا یهو یه سطل آب لجن می ریزند روش
دلم را می گم!
می دونم از کجاس ...
قبلا فکر می کردم تمیزه
نگو که به کثیفیش عادت کرده بودم!
بارون خواستن
اونم برای مهربان
حس خیلی قشنگیه...
حاضر نیستم هیچ وقت با چیز دیگه عوضش کنم
این را وقتی می گم که رنگین کمان بعد از بارون را می بینم!
ـــــــــــ ــــــــــــ ــــــــــــ ــــــــــ
پ ن: یه سوال از مهربان!
این لایه که روی دلم گرفته را چیکار کنم؟
زور من بهش نمی رسه، بارون هم از پسش بر نیومده هنوز. دو دستی چسبیده به دلم!
مهربان اگه باسلیقت جور نیست، اگه دوسش نداری، اگه می بینی زشت کرده دلم را
خودت برش دار!!
|